داغ باطله زدنداغِ باطِلِه زَدَن داغ باطله به کسی زدن کنایه از او را از جرگۀ درستکاران و کارآمدان بیرون راندن ادامه... داغ باطله به کسی زدن کنایه از او را از جرگۀ درستکاران و کارآمدان بیرون راندن تصویر داغ باطله زدن فرهنگ فارسی عمید
داغ باطله زدن (وَ رَ تَ) زدن داغ بر اسب و استر و اشتر و جز آن بعلامت بی مصرفی و ازکارافتادگی ادامه... زدن داغ بر اسب و استر و اشتر و جز آن بعلامت بی مصرفی و ازکارافتادگی لغت نامه دهخدا